90/11/7
12:59 ع
نامه آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش
- او باید بداند که همه مردم عادل و صادق نیستند.
- به پسرم بیاموزید که به ازای هر آدم شیاد، انسانهای درست و صدیق هم وجود دارند.
- به او بگویید در ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر باحمیتی نیز وجود دارد.
- به او بیاموزید که در ازای هر دشمن، دوستی هست.
- می دانم که وقت می گیرد، اما به او بیاموزید، اگر با کار و زحمت یک دلار کسب کند، بهتر از این است که پنج دلار از روی زمین پیدا کند.
- به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد.
- او را از غبطه خوردن برحذر دارید. به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
- اگر می توانید به او نقش مهم کتاب در زندگی را آموزش دهید.
- به او بگویید که تعمق کند:
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان،
به گلهای درون باغچه،
به زنبورها که در هوا پرواز می کنند، دقیق شود.
- به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر است مردود شود، اما با تقلب به قبولی نرسد.
- به پسرم یاد دهید که با ملایم ها، ملایم و با گردن کشان، گردن کش باشد.
- به او بگویید به باورهایش ایمان داشته باشد، حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند.
- به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد، انتخاب کند.
- ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید، اگر می توانید به پسرم یاد دهید که در اوج اندوه تبسم کند.
- به او بیاموزید که در اشک ریختن خجالتی وجود ندارد.
- به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست.
- به او بگویید تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند، پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.
- در کار تدریس به پسرم ملایمت بخرج دهید، اما از او یک نازپرورده نسازید؛ بگذارید که شجاع باشد.